بارون

متن مرتبط با «مونیخ» در سایت بارون نوشته شده است

مونیخ

  • سلامساعت یازده و نیمه تقریبا و من الان تو هتلمون هستم.امیر جون خوابه و من هم خوابم میاد اما مقاومت میکنم.فردا شب برمیگردیم خونه.کلی جا های مونیخ رو دیدیم و خیلی به نظرم قشنگ بود.البته اینم بگم که خیلی تفاوت نداشت شهرش با نورمبرگ.قسمت شهر قدیمی ش که نورمبرگ هم داره مونیخ هم داشت و به نظرم قشنگ بود.خیلی تیپ های هنری خاصی هم میبینم تو خیابون و لذت میبرم از جوون بگیر تا پیر...حتی خیلی پیر.راستی دیروز رفتیم از کلیسا دیدن کنیم نگو یکشنبه بود و ملت داشتن دعا میکردن و پدر روحانی داشت حرف میزد و یه سری مراسم هایی انجام میداد دو تا دختر با دامن های بنفش هم بودن فکر کنم براش آب آوردن.یه خانومه وقت دعا زانو زده بود واقعا جو عجیبی بود من تجربه ش رو نداشتم.منم مثل بقیه شمع روشن کردم و دعا کردم‌‌ .کلیساهایی که رفتیم تو قسمت شهر قدیمی مونیخ بود که هر کدوم کلی نقاشی و آثار قدیمی داشت طراحی کلیسا هم خودش خیلی خفن بود.هر کدوم یه موزه بود برای خودش و کلی بازدید کننده داشت.تا رسیدیم به یکی از برج های تاریخی خیلی جذاب یهو برف شدید شد و همراه با باد میومد تو صورتدر عرض چند ثانیه اینجوری شد.البته از اول اومدیم مونیخ برف بود ولی اینطوری شدید نبود و رو زمین نشسته بود یکم.امروز هم رفتیم سمت پارک المپیک که خیلی قشنگ بود به نظرم با اون دریاچه روبروش و نمای قشنگی داشت.موزه نفنبرگ هم رفتیم.نفری ده یورو بود با تخفیف دانشجویی ولی ارزشش رو داشت خدایی خیلی قشنگ بود.هم نقاشی های خفنی داشت هم سالن های پذیرایی که من رو یاد کاخ سعد آباد مینداخت اون سالن ها با مبلمان و دیوار ها که با کاغذ دیواری های درجه یک پوشیده شده بود همه از سال ۱۵۰۰میلادی بودن بخش بعدی موزه که یه ساختمون جدا بود پر از کالسکه و ارابه بود.تو موز, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها