آسمون شب

ساخت وبلاگ

آسمون رو میبینم دلم آروم میگیره.آسمون صاف و پرستاره همیشه حالمو خوب میکنه.اونقدر عظمتش برام جذابه که گریه م میگیره نگاه ش میکنم.

فکر میکنم به کهکشانایی که وجود داره.به پهناوری این دنیا که ما توش هیچی هیچی نیستیم.که مشکلات ما و نگرانی های ما و طرز فکر دیگران درباره ما و ... هیچکدوم تو این دنیا هیچی نیست.زندگی با وجود تلخی و شیرینی هایی که درش وجود داره در جریانه.

کتابی که تو بچگی میخوندم کتابای نجوم بود.همش دوشت داشتم درباره ستازه ها و عجایب آسمون بدونم.اینکه خیلی از ستاره هایی که میبینیم سالها پیش از بین رفتن.ستاره های آبی.و خیلی چیزای عجیبی که الان از یادم رفته

بعد دوران بچگی هیچوقت دنبال نجوم نبودم.تنها چیزی که از اون دورلن برام موند همین با عشق نگاه کردن به ستاره هاست.یادمه تو دوران دانشجویی با نگار میرفتیم تو حیاط کنار باغچه مینشستیم و به آسمون ذل میزدیم.آرامش عچیبی داره.دیرورم که داشتم تو حیاط میرقصیدم شب بود.حین رقصیدن هی به ستاره ها لبخند میزدم.بهشون چشمک میزدم.احساس میکردم کائنات بهم حس خوب میده اگه بهش حس خوب بدم.گرچه هیجوقت دنبال انرژی و اینا نبودم.

امروز سعی کردم بخندم.خیلی خندیدم.وقتی میخندیدم حالم بهتر بود.تو شرایط استرسی حالم بد میشه و دوباره همه حالتام برمیگرده.انگار همه راه ها بهم بسته میشه.امروز متن دعای کمیل هم خوندم.خیلی زیبا بود.درباره رحمت خدا و بخشیده شدن.اونم بهم آرامش داد.

شب هم رفنم سینما.فیلم مطرب رو دیدیدم و دوس داشتم .اخرین فیلمی که دیدم جوکر بود.درباره جوکر باید بگم که خیلی فیلمای بهتر از جوکر رو دیدم .فضای فیلم افسرده کننده بود.اما وقتی بهش فکر کردم به این نتیجه رسیدم که جوکر برای جامعه ای که توش بالا دست هاش به مردم عادی ظلم میکنن لازمه.لازمه که مردم افسار گسیخته بشن.

نگار گفت که چطور میتونی این حرفو بزنی.آدمی مثه جوکر نماد عقده ست نماد آدمی که از جامعه طرد شده.

من فکر میکنم درسته که جوکر بیمار روانی بوده با ادماییی که باهاش همراه شدن.اما همه این افسار گسبختگی ها نتیجه جامعه ست.جامعه با اختلاف طبقاتی.جامعه با فقر.معلومه که ادما رو روانی میکنه.دچار عقده و خشم میکنه.و اگه اینا بروز ندن خودشون رو جامعه به همون شکل میمونه.همون قدر  یی عدالتی.

اما نگار فکر میکرد که ادم باید خودش رو کنترل کنه.

شاید خبلی ها خودشون رو کنترل کنن.شاید در بچگی تحقیر بشن یا مورد ت.ج.ا.و.ز یا آسیب والدین قرار بگیرن اما تو بزرگسالی آدمایی نباشن که عقده دارن.ادمای خشمگین و بدی از آب در نیان اما همه شبیه نیستیم.خیلیا طافت نمیاربم و خدا میدونه چقدر بیماری های روحی مقابله باهاشون سخته.چقدر خود بیمار و همه رنج میبرن.اما من میدونم که لازمه.لازمه چون نتیجه جامعه ایه که بیماری رو میسازه.سنت های غلطو تفکرات غلط و فرهنگ غلط و بی پولی.... بیشتر از بی پولی ادما مریض میشن... باور کن.

بارون...
ما را در سایت بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodkoshi-vazheha بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:40