تعطیلات آخر هفته

ساخت وبلاگ

سلام.

امروز پا شدیم رفتیم سر کار همونجا صبحونه خوردیم.بعد از کار هم برگشتیم خونه و دوش گرفتم و ناهار خوردیم و یکم خوابیدیم بعدش رفتیم یه شرکتی برای کارای دانشجویی قرار ملاقات داشتیم .قرار دادمون شرکتی که هستیم دو هفته دیگه تموم میشه و معلوم نیست دوباره ازمون بخوان که بمونیم.رفتیم تو یه اتاقی و با یه پسری صحبت کردیم شرایط رو گفتیم.گفتیم فقط سه روز در هفته صبح ها میایم نزدیک خونمون باشه و کارش آسون باشه و ...

کلی شرط و شروط آوردم و بعدش بهمون گفت که باهاشون تماس میگیره چون باید با اون شرکت صحبت کنه.

بعدش رفتیم همون خیابون خرید.یه جای خیلی بزرگ بود کلی لباس زنونه مردونه و بچگانه داشت.منم به تیشرت و یه بسته ده تایی جوراب رنگی رنگی که عاشقش شدم یه بسته چند تایی لباس زیر خریدم چند تا شلوار جین پوشیدم که متاسفانه پایینش برام کوتاه بود قدی ولی قشنگ بودن.امیر جون کلی گفت برا خودت هر چیزی دوست داری بخر منم دیگه حال نداشتم بگردم .شکمم هم درد داشت و نمیتونستم بیشتر بگردم و بپوشم.نمیدونم چرا اینقدر شکم درد میشم تو هوای سرد مخصوصا.ناهار قیمه خوردم شاید بخاطر لپه ست.رفتیم طرف لباس مردونه و دو تا شال گردن خریدیم برای من قرمز مشکی برای امیر سفید سرمه ای.از همون جنس که خوشم میومد همش خریدم.اصلا از اون مدل بافتنی ها خوشم نمیاد زیاد.

از اونجا بیرون رفتیم شالگردن ها رو گذاشتیم و رفتیم سمت مغازه ایرانی که رب گوجه و لوبیا چیتی و سبزی و گوجه بخریم.بعدش رفتیم فروشگاه زنجیره ای و کلی خرید کردیم برای خونه.فقط چرخ کرده نخریدم که فکر کردم کنار خونمون فروشگاهی که داره ارزون تره گوشت چرخ کرده هاش.چندتام چرخ کرده با گوشت گاو و خوک مخلوط داشت که من بدم میاد از گوشت خوک.بدمزه نیست ولی چون می‌دونم گوشت خوکه بدم میاد://

اومدیم خونه ویدئو کال داشتیم با مامان بابای امیر.بابای امیر فقط نیم ساعت اصرار می‌کرد که دیگه قرار داد کاری نبندم من و اگه میخواد امیر بره من نرم سر کار‌و به خودم سختی ندم و از بابت پول نگران نباشم.مامان امیر هم از وقتی درباره دستم گفتم خیلی نگران شده و نوبت دکتر گرفته طب سنتی که عکس دستم رو بهش نشون بده.من هم خودم اینجا دکتر رفتم و کرم میزنم.بهتر شده.نمیدونم دلیل اگزما چیه.

بعدش هم وسیله ها و خرید ها رو جاسازی کردم تو یخچال.

امشب قراره با امیر جشن دوتایی بگیریم سوسیس خوشمزه گریل کنیم.فیلم ببینیم و کلی ریلکس کنیم.اخر شب هم سریال جیران رو میبینم.

همین دیگه.

ایشالا فردا با حال خوب یه روز عالی رو شروع کنم.دو روز آینده تعطیلیم.

حال دلتون خوب

شبتون بخیر.


برچسب‌ها: یادداشت ها

بارون...
ما را در سایت بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodkoshi-vazheha بازدید : 87 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 19:00