روحیه

ساخت وبلاگ

سخت مشغول امتحاناتم.

روحیه م؟

خب خیلی بهتره.دلیلش هم اینه که هر چی فکر کردم دلیلی برای ناراحتی ندیدم.

وقتی داشتم با دوستم درباره اوضاع روحیم میگفتم وقتی پرسید حال دلت چطوره به این نتیجه رسیدم.من عادت ندارم زیاد ناله کنم از وضعیتم پیش کسی که میشناسم از نزدیک وگرنه این وبلاگ رو نمیساختم.اینجا بهترین جا برای درد و دل کردنه.

خلاصه که وقتی با دوستم حرف زدم و گفتم بی روحیه م ازم دلیلش رو پرسید و گفت دقیقا چی ناراحتت می‌کنه هیچی پیدا نکردم.من چیزی برای ناراحتی نداشتم فقط کمی از خودم و علایقم دور شده بودم.هنوز پا در هوا بودم.هنوزم کمی هستم.وقتی صبح بلند میشم گاهی یادم می‌ره کجام.فکر میکنم خونه م چند ثانیه اول.مامان صبحونه رو رو میز آماده گذاشته برام.تخم مرغ و گوجه و خیار با نون سنگک گرم.افتاب تو کل حیاط پهناورمون پر شده.میتونم از پنجره درخت ها رو ببینم و پرنده ها و کوه های روبروی خونه و دریایی که از بالکن اتاقم پیدا بود.میتونستم حتی موج ها رو ببینم که به ساحل میرسن...خونه...من حتی برای آخرین بار هم خونه نرفتم.فرصت هیچی رو نداشتم....هیچی ...

خب دلم به اون شدت برای خونه تنگ نشده....ولی شاید جایی تو ناخودآگاهم کمی دلتنگم که گاهی عصر ها شیرینی محلی درست میکنم دقیقا همینطور که مامانم درست میکرد.همون طعم و مزه رو میده و وقتی بوی شیرینی میپچه احساس میکنم خونه م...

.

اوضاع روحیم خوبه.هنوز نتونستم رقصیدن رو بعد از این مدت که تو غم و اندوه بودم شروع کنم.چی فکر میکنن یه سری ها که فقط میگن شاد باش و برقص ؟

چطور ممکنه آدم وقتی حالش بده تن لشش رو حتی بلند کنه چه برسه رقصیدن؟

.

اسکارلت تو کتاب برباد رفته همیشه وقتی تو شرایط بدی بود به خودش می‌گفت «الان نمی‌خوام دربارش فکر کنم.الان نه.بعدا میتونم دربارش فکر کنم »

به نظر تکنیک خوبیه در مواقع بحران.فکر کنم از رقصیدن و شادی کردن در حالیکه تو دلت غمه و تو گلوت بغض بهتره.


برچسب‌ها: یادداشت ها

بارون...
ما را در سایت بارون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodkoshi-vazheha بازدید : 91 تاريخ : شنبه 22 بهمن 1401 ساعت: 19:06